هفته 34 بارداری

سلام دوستای گلم ببخشید تازگیا خیلی بی معرفت شدم دیر بهتون سر میزنم بابت این تاخیر ازتون معزرت میخوام اخه این روزا سرمون خیلی شلوغه و داریم خودمونو برای ورود عضو جدید خانواده اماده میکنیم

بالاخره کار اتاق هلیا جون تا حدی تموم شد البته بازم خورده کاری داره که البته همسری قول داده تا چند روز دیگه تمومشون کنه تخت و کمدتو هنوز نیاوردیم منتظر بودیم تا کار رنگ امیزی اتاقت و نصب پرده و موکت تموم بشه که خدا رو شکر تموم شد اینم عکساش

دخترم عششششششششششششششقم تو خوبی جات خوبه مطعنم که جات خوبه و کلییییییییییییی بهت خوش میگذره از لگد زدنا و وول خوردنات مشخصه خیلی کیف داره تا میتونی محکم تر مشت و لگد بزن فرشته کوچولوی مامانی اخه تقریبا یک ماه دیگه زمینی میشی و اون موقع دلم برا اون لحظات تنگ میشه

از طرفی دیگه دل تو دلم نیست و دوست دارم هر چه زودتر روی ماهتو ببینم و عطر تنتو بو کنم

راستی چند روز پیش یه زنبور پای بابایی رو نیش زد و حسابی ورم کرد و قرمز شد و بهانه شد تا چند روزی مرخصی بگیره و تو خونه بمونه که البته بهانه خوبی شد کلی کارای عقب افتاده رو انجام داد شوخی کردم عزیزم خدا نکنه که برات اتفاقی بیفته دوست دارم همسری مهربون

دیروز نوبت دکتر داشتم  صدای قلبت خوب بود و سونو هم عالی بود دکترم خیلی از وضعیتت راضی بود رشدت خیلی خوب بوده خدایا شکرت که این نعمت بزرگ رو به ما بخشیدی امیدوارم که پدر و مادر خوبی برای دخملمون باشیم و بتونیم خوب تربیتش کنیم

دخملییییی عزیزم این چند ماه سخت یا اسان بالاخره سپری شد فقط یک ماه دیگه مونده تا لحظه موعود یکم سخت میگذره ولی چاره ای نیست هر روز لباسا و وسایل خوشگلتو میبینم و کلی قربون صدقشون میرم و تصور میکنم که اونا رو بپوشی چقدر ماه میشی

تو این ماه دو تا عروسی دعوتیم ولی بابایی میگه نباید بریم ولی من دلم لک زده برا عروسی حالا ببینم چی میشه شاید بتونم راضیش کنم خوب البته حق هم داره نگران دخملشه میترسه خدای نا کرده مشکلی برامون پیش بیاد

دخملی تو این هفته این شکلی هستی